حیطه عاطفی،فصل پنجم فنون تدریس از سری منابع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
حیطه عاطفی
هدف های حیطه عاطفی بر نگرش ها ،عواطف علایق و ارزش ها مبتنی است. دامنه رفتار در حیطه عاطفی وسیع بوده، ارزشیابی درجه تحقق هدف های آموزشی عینی در آن بسیار مشکل است؛ به عبارت دیگر سنجش میزان توجه، نگرش و عمق ارزش های کسب شده در این حیطه کاری لحظه ای نیست و در بسیاری از موارد نیاز به مراقبت، مشاهده مستمر و تجربه طولانی دارد. هدف های حیطه عاطفی در فرایند آموزش از اهمیت خاصی برخوردارند، ولی متأسفانه کمتر به آنها توجه میشودکراتهول و دیگران در بیان ضرورت توجه به هدف های آموزشی در حیطه عاطفی نوشته اندهیجان ها به ترتیب هیجان های نسبتاً خنثی، هیجان های متعادل و هیجان های قوی نیازمندیم این ترتیب نه تنها شامل هیجان های مثبت است بلکه احتمالاً هیجان های منفی را نیز در بر می گیرد.
اهداف در حیطه عاطفی عبارت اند از:
1. دریافت و توجه کردن
این دسته از هدف ها شامل رفتارهایی است که از وجود پدیده یا الگو خبر میدهد و میل به تحمل در برابر شنیدن یا دیدن آن را نمایان می سازد. دریافت و توجه پایین ترین سطح حیطه عاطفی است. در این مرحله، دانش آموز از حالت خنثی بیرون می آید و به یک شرکت کننده فعال تبدیل می شود؛ مثلاً به نوع خاصی از هنر یا الگو توجه میکند توجه به یک پدیده، نخستین گام برای طی کردن مراحلی است که در آن دانش آموز نظر میدهد، نگرش پیدا می کند و ارزشیابی می نماید.
2.پاسخ دادن
پاسخ دادن دومین سطح اهداف آموزشی در حیطه عاطفی است که طی آن یادگیرنده از سطح دریافت پا را فراتر گذاشته، واکنش جدیدی از خود نشان میدهد؛ ابتدا تمایل به پاسخ و سپس اشتیاق به پاسخ دارد و سرانجام با رضایت و خشنودی به مسئله مورد نظرش پاسخ میدهد تمایل به پاسخ یعنی اینکه دانش آموز آنچه را دریافت کرده است دنبال میکند یا قانونی را می پذیرد. اشتیاق به پاسخ سبب میشود که عملاً کاری را انجام دهد؛ مثلاً داوطلب میشود در بحث شرکت کند یا یک ابزار موسیقی را بنوازد و در نهایت از پاسخ دادن کاملاً راضی و خشنود می شود. رضایت از پاسخ بالاترین مرحله این سطح است.
3. ارزش گذاری
سومین سطح هدف های آموزشی در حیطه عاطفی، ارزش گذاری است. در این مرحله شیء، واقعه پدیده یا الگو با ارزش جلوه می کند؛ یعنی دانش آموز تحت تأثیر الگوی ارائه شده قرار میگیرد و پس از ارزش گذاری با معیارهای خود یا الگوی مورد نظر را رد میکند و یا میپذیرد و این پذیرش دوام و ثبات پیدا می.کند ارزش های باثبات دانش آموز را نسبت به آن الگو یا ارزش متعهد می سازد و این تعهد کم کم درونی میشود و رفتار او را هدایت می کند. در حقیقت در سطح نهایی این مرحله دانش آموز فکر میکند که نسبت به ارزش متعهد است، و باید دیگران را نیز راهنمایی کند تا ارزش های او را بپذیرند و مانند او فکر کنند. به طور کلی هدف هایی که با عنوان نگرش و ارج نهادن، گروه بندی می شوند در این سطح قرار دارند. مثلاً دانش آموزی میپذیرد که درس جبر ارزشمند است، وی در چنین موقعیتی صرفاً ارزش جبر را پذیرفته و به یادگیری آن مشتاق است؛ اما در گامی بالاتر، او برتری درس جبر را بر دروس دیگر می پذیرد، و در نهایت تعهدی نسبت به آموختن جبر از خود نشان میدهد.
4. سازماندهی ارزش ها
سازماندهی سطحی بالاتر از ارزش گذاری و آن عبارت است از ادغام ارزش های مختلف رفع تعارضات بین آنها، و بنا نهادن یک نظام ارزشی پایدار و منسجم در این سطح از حیطه عاطفی، شخص پس از اینکه ارزش ها را در درون خود پذیرفت ناگزیر خواهد بود که این ارزش ها و ارزش های دیگر را به نحوی با یکدیگر تطبیق دهد و یا آنها را سازماندهی کند. در این مرحله ارزش هایی که بیشتر مورد قبول اند بر دیگر ارزش ها برتری می یابند، مثلاً فرض کنید تحصیل، ثروت و کمک به دیگران هر سه برای دانش آموزی ارزش باشد؛ او در درون یک نظام ارزشی و با معیارهای موجود خود رابطه آنها را بررسی می کند و تشخیص میدهد که کدام یک از این ارزش ها نافذتر و مسلط تر است. ممکن است او کمک به دیگران را به عنوان ارزش برتر و نافذتر بپذیرد و یا برعکس ثروت را با معیارهایی که دارد به عنوان ارزش برتر انتخاب کند و ارزش های دیگر را در مرحله بعد قرار دهد.
5.درونی شدن ارزش ها
در این سطح از حوزه عاطفی دانش آموزان دارای نظامی از ارزش ها میشوند که رفتار آنان را برای مدتی طولانی کنترل می کند، و در نهایت نوعی شخصیت تثبیت شده در آنان پدیدار میشود. به عبارت دیگر، در این مرحله ارزش یا مجموعه ای از ارزش ها در شخصیت دانش آموزان متبلور و جزء فلسفه زندگی آنها میشود؛ مثلاً ممکن است کمک به دیگران اندیشه غالب آنها شود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.