نظریه های تدریس ،فصل دوم فنون تدریس از سری منابع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
نظریه های تدریس
در طول چند دهه اخیر، نظریه های نسبتاً قابل توجهی در زمینه تدریس ارائه شده است. از جمله این نظریه ها میتوان به نظریه تنیسون (۱۹۸۰) درباره مفهوم تدریس، نظریه اسکاندورا (۱۹۷۷) درباره ساخت ،تدریس نظریه لاندا (۱۹۷۶) و برخی افراد دیگر درباره چگونگی ،تدریس و نظریه کیس (۱۹۷۸) درباره تدریس کودکان پیش دبستانی و کودکستان ها اشاره کرد. تعدادی از این نظریه ها به وسیله گانیه و دیک (۱۹۸۴) بررسی و تجدید نظر شده اند به نقل از گانیه و مریل،( ۱۹۹۰). کلیه نظریه های ارائه شده در مورد تدریس به نوعی با یکدیگر تفاوت دارند اما با وجود تفاوتها میتوان تمام آنها را در قالب و چهارچوب بزرگ تری منسجم کرد،و نظریه جامع و وحدت یافته ای را که شمول عام تری نسبت به سایر نظریه ها دارد. ارائه داد. نظریه جامع و وحدت یافته میتواند برای معلمان و برنامه ریزان درسی سودمند باشد و آنها را در رویارویی با نظریه هایی که با یکدیگر همسویی ندارندیاری دهد.
نظریه تدریس
وحدت یافته تحلیل سازماندهی و کلیت بخشی اساس شکل گیری همه نظریه های علمی در طول تاریخ معارف بشری بوده است. نظریه پردازان منشأ همه نظریه ها را سه معرفت اساسی یعنی علوم طبیعی، علوم انسانی و علوم اجتماعی دانسته بیوشامپ، ۱۹۸۲). تعلیم و تربیت نیز به عنوان یک دانش کاربردی به رغم هویت مستقل، وابسته به علومی چون علوم طبیعی، فیزیولوژی، فلسفه روان شناسی و جامعه شناسی است (اوکانور ۱۹۵۷، ۹۲ و ۹۳). همچنین نظریه های تدریس به عنوان زیر مجموعه ای از نظریه های تعلیم و تربیت متأثر از نظام های معرفتی مذکورند. بعضی از نظریه پردازان علوم طبیعی نظریه های تعلیم و تربیت را از این جهت که توجه به «بایدها» دارند جزء نظریه های علمی نمیدانند و معتقدند که نظریه های علمی باید فارغ از مقوله های تجویزی ارزشی و ترجیحی باشند. آنها کارکرد نظریه را توصیف پیش بینی و تیبین هست ها معرفی میکنند و تأکید بر عینیت نظریه دارند.و نظریه جامع و وحدت یافته ای را که شمول عام تری نسبت به سایر نظریه ها دارد. ارائه داد. نظریه جامع و وحدت یافته میتواند برای معلمان و برنامه ریزان درسی سودمند باشد و آنها را در رویارویی با نظریه هایی که با یکدیگر همسویی ندارندیاری دهد.
نظریه تدریس وحدت یافته
تحلیل سازماندهی و کلیت بخشی اساس شکل گیری همه نظریه های علمی در طول تاریخ معارف بشری بوده است نظریه پردازان منشأ همه نظریه ها را سه معرفت اساسی یعنی علوم طبیعی، علوم انسانی و علوم اجتماعی دانسته اند (بیوشامپ، ۱۹۸۲) تعلیم و تربیت نیز به عنوان یک دانش کاربردی به رغم هویت مستقل، وابسته به علومی چون علوم طبیعی ،فیزیولوژی، فلسفه روان شناسی و جامعه شناسی است (اوکانور ۱۹۵۷، ۹۲ و ۹۳)همچنین نظریه های تدریس به عنوان زیر مجموعه ای از نظریه های تعلیم و تربیت متأثر از نظامهای معرفتی مذکورند.بعضی از نظریه پردازان علوم طبیعی نظریه های تعلیم و تربیت را از این جهت که توجه بهب ایدها دارند جزء نظریه های علمی نمیدانند و معتقدند که نظریه های علمی باید فارغ از مقوله های تجویزی ارزشی و ترجیحی باشند. آنها کارکرد نظریه را توصیف، پیش بینی و تبیین هست ها معرفی میکنند و تأکید بر عینیت نظریه دارند. به نظر میرسد تأکید و توجه بر بایدها تناقضی با نظریه های علمی ندارد، زیرا همه نظریه های دارای کلیت و چهارچوب منطقی و اتحاد یافته مبتنی بر یک مبنای تجربی اند که همواره عمل را راهنمایی و کنترل میکنند یک عمل مؤثر هرگز فارغ از ملاحظات نظری نیست نظریه بدون عمل تفکری است ایستا و عمل بدون نظریه حرکتی کورکورانه است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.