یادگیری ،بخش اول روانشناسی تربیتی ،منبع آزمون آموزگاری1402
تعریف یادگیری :
مفهوم یادگیری را میتوان به صورت های مختلف تعریف کرد کسب دانش و اطلاعات، عادت های مختلف مهارت های متنوع و راههای گوناگون حل کردن مسائل و همچنین میتوان یادگیری را به عنوان فراگیری رفتارها و اعمال مفید و پسندیده و حتی به عنوان کسب رفتارها و اعمال مضر و ناپسند تعریف کرد. معروف ترین تعریف یادگیری اینگونه است ، یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار با توان رفتاری که حاصل تجربه است گفته میشود . نمیتوان آن را به حالت های موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف داروها پدید می آید نسبت داد. ویژگیهای مهم این تعریف عبارت اند از:
1. تغییر
۲ تغییر نسبتاً پایدار
3.تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری
4.تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری براثر تجربه
تعریف پرورش:
پرورش به جریان یا فرایندی منظم و مستمر گفته میشود که هدف آن هدایت رشد جسمانی و روانی یا به طور کلی هدایت رشد همه جانبه شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنان است بنا به این تعریف یک نظام پرورشی موفق هم به فرد در شکوفا ساختن استعدادهای ذاتی اش کمک میکند و هم او را به عنوان یک فرد آگاه از مسائل جهانی و متعهد به ارزش های جامعه ای که به آن وابسته است پرورش میدهد. هدف عمده همه مدارس پیش از دانشگاه و دانشگاه ها و سایر مؤسسات آموزش عالی پرورش دادن این گونه افراد است
تعریف و موضوع روانشناسی پرورشی:
روانشناسی پرورشی یا روانشناسی تربیتی شاخه ای از علم روانشناسی است. هدف آن کمک به پرورشکاران در برخورد درست با مسائل آموزش و پرورش است. از آنجا که آموزش و پرورش حوزه وسیعی از فعالیت های آدمی را در بر میگیرد رشته روانشناسی پرورشی در بدو تأسیس در پاسخ به نیازهای گوناگون مربیان تقریباً همه موضوع های روانشناسی را در بر می گرفت. روانشناسی یک نظام علمی بسیار گسترده است با موضوع ها و شاخه های تخصصی گوناگون مانند رشد یا تحول آدمی تفاوت های فردی فیزیولوژی روانی روانشناسی زبان احساس و ادراک انگیزش و نگرش شخصیت تفکر و زبان روان درمانی و غیره . از آنجا که آموزش و پرورش نیز تقریباً با همه این موضوع ها سروکار دارد روانشناسی پرورشی در آغاز تأسیس همه این موضوع ها را شامل میشد و دست کم فصلی با بخشی از کار خود را به هر یک از آنها اختصاص داده بود. اما با گسترش رشته های مختلف روانشناسی و تخصصی شدن و استقلال یافتن آنها دامنه موضوع های روانشناسی پرورشی نیز محدود شد و از آنجا که مهمترین فعالیت های وابسته به آموزش و پرورش را یادگیری و آموزش تشکیل میدهند اکنون روانشناسی پرورشی عمدتاً به مطالعه ویژگی های یادگیرندگان یادگیری و آموزش می پردازد (اسلاوین، ۲۰۰۶) فتسکو و مککلور (۲۰۰۵) روانشناسی پرورشی را شاخه ای از روانشناسی که با یادگیری انسان و آموزش سروکار دارد دانسته و گفته اند: روانشناسان پرورشی سؤال هایی درباره ماهیت یادگیری و یادگیرندگان ویژگی های آموزش اثر بخش و چگونگی تأثیر شرایط کلاس درس بر یادگیری می پرسند. در این باره که روانشناسی پرورشی یک شاخه مستقل علمی است با روشها، قوانین و نظریه های خاص خودش با اینکه صرفاً اصول روانشناسی را در موقعیتهای آموزشگاه و کلاس درس به کار میبندد اختلاف نظر وجود دارد.
دانش آموزشگری:
(منظور از دانش آموزشگری یکی دانش چگونه ارائه دادن مطالب به راه هایی است که برای یادگیرندگان قابل درک باشد و نیز دانش اینکه چه چیزی موجب آسان و سخت شدن موضوع های مختلف برای یادگیری میشود. دانش محتوا و دانش آموزشگری بسیار به هم نزدیک ولی از هم متفاوت اند. به عنوان مثال دانش اینکه چه چیزی موجب انقلاب اسلامی ایران شد دانش محتوا با دانش اینکه چگونه باید این مطلب را به دانش آموزان توضیح داد تا آن را بفهمند (دانش آموزشگری با هم فرق دارند و ولفلک (۲۰۱۳) میگوید دانش آموزشگری نوعی دانش منحصر به فرد معلمی است که در آن تسلط بر محتوای علمی موضوع درس با دانش چگونه آموزش دادن آن محتوا و نحوه انطباق دادن آموزش با تفاوت های فردی در هم می آمیزد.اگن و کاوچاک (۲۰۰۹) برای نشان دادن نقش دانش آموزشگری مثال زیر را ذکر کرده اند:
فرض کنید میخواهید به دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی ضرب اعداد کسری را آموزش بدهید. این یک موضوع دشوار است چون معمولاً حاصل ضرب دو عدد در یکدیگر بزرگتر از هر دو عدد است (مثلاً ۲۰-۴۵) اما ضرب دو عدد کسری در یکدیگر حاصلی کوچک تر از هر دو عدد به دست میدهد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.