مبانی نظری،فصل دوم فنون تدریس از سری منابع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
تعریف تدریس و تحلیل مفاهیم آن
اصطلاح تدریس اگرچه در متون علوم تربیتی مفهومی آشنا به نظر می رسد اکثر معلمان و مجریان برنامه های درسی به ندرت با معنی و ماهیت درست آن آشنایی دارند. برداشت های مختلف معلمان از مفهوم تدریس میتواند در نگرش آنان نسبت به دانش آموزان و نحوه کار کردن با آنها تأثیر مثبت یا منفی بر جای گذارد. برداشت چندگانه از مفهوم تدریس دلایل مختلفی دارد که مهم ترین آنها ضعف دانش پایه اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاه های مختلف تربیتی است. گاهی آشفتگی و اغتشاش در درک مفاهیم تربیتی به حدی است که بسیاری از کارشناسان معلمان و دانشجویان این رشته مفاهیمی چون پرورش، آموزش تدریس و حرفه آموزی را یکی تصور میکنند و به جای هم به کار میبرند. این مفاهیم اگر چه ممکن است در برخی جهات وجوه مشترک و در هم تنیده ای داشته باشند، اصولاً مفاهیمی مستقل اند که معنای خاص خود را دارند. پرورش یا تربیت جریانی است منظم و مستمر که هدف آن هدایت رشد جسمانی شناختی اخلاقی و اجتماعی یا به طور کلی رشد همه جانبه شخصیت دانش آموزان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعداد آنان است .بر اساس چنین تعریفی پرورش یک نظام است نظامی که کار کرد اساسی اش شکوفا کردن استعداد و تربیت شهروندانی است که هنجارهای مورد پذیرش جامعه را کسب کنند. و متعهد به ارزش های آن باشند حتی بسیاری از صاحب نظران تربیتی کارکردی فراتر از این برای پرورش قائل اند و معتقدند که القای ارزش ها و سنت ها و اخلاقیات پذیرفته شده جامعه به افراد یکی از قدیمی ترین دیدگاه های پرورشی است، به جای چنین کارکردی نظام تربیتی باید رشد مهارت های شناختی از قبیل تفکر انتقادی تحلیل ارزش ها و مهارت های گروهی را در کانون کارکردهای خود قرار دهد تا زمینه مردم سالاری در جامعه فراهم شود (میلر، ۱۹۸۳) گروهی دیگر نیز بر این باورند. که نظام تربیتی باید عامل تغییر و تحول اجتماعی باشد (فریره، ۱۹۷۲) مک دونالد و همکاران (۱۹۷۳) معتقدند سه نیروی فرهنگی اجتماعی وجود دارد که نظام تربیتی باید زمینه استمرار آنها را فراهم کند آزادی کثرت گرایی و مشارکت به نظر آنها در یک نظام غنی تربیتی افراد باید بدون جهت گیری خاص، آزادانه به کاوش پردازند، آموخته های خود را وحدت بخشند و به سوی تعالی ۱۰ گام بردارند.
تحلیل مفهوم تدریس از دیدگاه های مختلف
تدریس در دیدگاه های مختلف ماهیت و معنای مختلفی دارد. بعضی آن را بیان مستقیم حقایق علمی از طرف معلم به دانش آموزان و گروهی دیگر آن را هم ورزی یا تعامل بین معلم و دانش آموز و محتوا در کلاس درس تعریف کرده اند. عده ای از متخصصان تعلیم و تربیت فراهم آوردن موقعیت و اوضاع وه نظر اسمیت تعریف توصیفی تدریس که تاکید بر معنای سنتی و معمولی آن دارد عبارت است از بیان مستقیم و صریح دانش و مهارت از طرف معلم به دانش آموزان در این تعریف مفهوم تدریس صریح و روشن ولی بسیار محدود می باشد؛ یعنی تدریس را به معنای ارتباط معلم و دانش آموز از طریق سخنرانی در زمینه دانش و مهارت توصیف و تحدیده کرده اند. از منظر چنین تعریفی سخنرانی در کلاس درس یکی از روش های مهم تدریس محسوب میشود. به نظر می رسد. معنای سنتی تدریس نمیتواند دقیق و جامع باشد. کسانی که از کاوشگری به عنوان یک روش تدریس حمایت میکنند با چنین توصیفی از تدریس شدیداً مخالف اند دائرة المعارف بين المللی تدریس و تربیت معلم که یادگیری را برای دانش آموزان آسان کنده تدریس نامیده اند.
تعریف تدریس از دیدگاه مکاتب مختلف
مكاتب مختلف تربیتی نیز از دیدگاه های مختلفی به تحلیل و تعریف تدریس و فرایند یاددهی- یادگیری پرداخته اند؛ برای مثال در قلمرو برنامه ریزی درسی سنت گرایان به ابعاد عملی تدریس در کلاس درس تاکید دارند و از ورود مفاهیم دیگر به این حوزه اجتناب می ورزند. در این رویکرد چندان توجهی به چرایی و چگونگی موفقیت یک کلاس درس خاص در فرایند یاددهی- یادگیری نمی شود بلکه از دیدگاه مدیریت صنعتی و رفتارگرایی به فرایند آموزش توجه می شود. از دیدگاه سنت گرایان عمل گرا، چه در فرایند برنامه ریزی درسی و چه در فرایند تدریس، اهداف کلی آموزشی ابتدا باید به اهداف عینی و سپس به فعالیت های یادگیری تبدیل شوند آنها معتقدند که کلیه اهداف آموزشی، محتوا و حتی خط مشی فعالیت معلمان در کلاس درس را باید دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت در سطوح بالای وزارت آموزش و پرورش تعیین و تنظیم کنند معیارهای تنظیم شده خط مشی کلی تدریس را برای معلمان تعیین می کنند و همچنین اهداف و محتوای آموزشی جهت دهنده افکار دانش آموزان هستند مراکز آموزشی تنها موظف اند اهداف آموزشی را به اهداف صریح و عینی تبدیل و سپس زمینه ای فراهم کنند تا دانش آموزان آن اهداف را به صورت رفتارهای تعیین شده تمرین و تکرارنمایند. بر اساس چنین نگرشی اهداف و موضوعات مهم باید در برنامه درسی لحاظ شود، اما محتوا باید متناسب با فرهنگ و توانایی دانش آموزان باشد. معیار و روش ارزشیابی دانش آموزان جهت دستیابی به اهداف آموزشی از طرف برنامه ریزان تعلیم و تربیت معین و به مراکز آموزشی ابلاغ می گردد و مجریان و معلمان موظف به اجرای آنها در پایان دوره آموزشی هستند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.