نظریه سه مرحله ای خبرپردازی

نظریه سهمرحلهای خبرپردازی – مدل پردازش اطلاعات (بر اساس منابع سال ۱۴۰۴)
در روانشناسی شناختی و علوم تربیتی، نظریه سهمرحلهای خبرپردازی (Three-Stage Information Processing Theory) که با نام مدل پردازش اطلاعات نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین نظریهها برای تبیین سازوکار ادراک، یادگیری و به خاطر سپردن اطلاعات در ذهن انسان است. این نظریه نخستین بار توسط ریچارد اتکینسون و ریچارد شیفرین در سال ۱۹۶۸ معرفی شد و تا امروز اساس بسیاری از مدلهای شناختی مدرن است.
بر اساس این نظریه، اطلاعات (یا خبر) از محیط اطراف، در سه مرحله پیوسته و ساختاریافته در ذهن پردازش میشود:
🧠 مرحله اول: حافظه حسی (Sensory Memory)
تعریف:
اطلاعات حسی (دیداری، شنیداری و…) از طریق حواس پنجگانه وارد مغز میشوند و بهمدت بسیار کوتاه (۱ تا ۳ ثانیه) در «حافظه حسی» نگهداری میشوند.
ویژگیها:
- حجم زیاد اطلاعات ورودی
- مدت نگهداری بسیار کوتاه
- ثبت دقیق و بدون تفسیر
- وابسته به توجه: تنها اطلاعاتی که توجه فرد را جلب کنند، به مرحله بعدی منتقل میشوند.
مثال:
نگاه سریع به صحنهای از خیابان یا شنیدن صدای ناگهانی.
برای دریافت گواهی تدریس به همکار تابستان 1403 بر روی لینک کلیک بفرمایید
🧠 مرحله دوم: حافظه کوتاهمدت (Short-Term Memory)
تعریف:
اطلاعاتی که از مرحله حسی انتخاب شدهاند، به حافظه کوتاهمدت منتقل میشوند. در اینجا اطلاعات به رمزهای دیداری، شنیداری یا معنایی تبدیل شده و بهمدت ۱۵ تا ۳۰ ثانیه نگهداری میشوند.
ظرفیت:
- معمولاً حدود ۷±۲ واحد اطلاعاتی (طبق نظریه میلر)
- اطلاعات ممکن است از طریق تمرین ذهنی تقویت یا فراموش شوند.
فرآیندهای مهم:
- رمزگردانی (Encoding): ترجمه اطلاعات به فرمت قابل فهم ذهن
- مرور ذهنی (Rehearsal): حفظ اطلاعات برای انتقال به حافظه بلندمدت
- توجه انتخابی: تمرکز بر عناصر خاص پیام یا خبر
🧠 مرحله سوم: حافظه بلندمدت (Long-Term Memory)
تعریف:
اطلاعات پردازششده که به اندازه کافی مرور و رمزگذاری شده باشند، به حافظه بلندمدت منتقل میشوند و میتوانند سالها یا حتی مادامالعمر باقی بمانند.
ساختار حافظه بلندمدت:
- حافظه معنایی: اطلاعات عمومی، دانش و مفاهیم
- حافظه رویدادی (اپیزودیک): خاطرات شخصی
- حافظه رویهای: مهارتها (مثل رانندگی)
بازیابی:
اطلاعات از حافظه بلندمدت، در صورت نیاز، به حافظه کوتاهمدت بازگردانده میشوند تا پاسخ داده شود (بازیابی = Recall).
🎯 اهمیت نظریه در فرایند یادگیری و تولید محتوا
- در آموزش: با استفاده از تکنیکهای توجهبرانگیز (تصویر، سوال، تحریک حسی) میتوان ورود اطلاعات به حافظه را تقویت کرد.
- در رسانه و خبر: روزنامهنگاران میتوانند خبر را بهگونهای بنویسند که توجه، فهم و بهخاطرسپاری مخاطب را تقویت کند.
- در تبلیغات: طراحی پیامهای تبلیغاتی که در حافظه حسی شروع شوند و با ایجاد تداعی مثبت، در حافظه بلندمدت ماندگار شوند.
📌 تحلیل شناختی تولید خبر بر اساس مدل سهمرحلهای
مرحله | فرآیند رسانهای متناظر | تکنیک پیشنهادی |
---|---|---|
حافظه حسی | جلب توجه اولیه | تیتر جذاب، عکس، ویدئو، رنگ و صدا |
حافظه کوتاهمدت | پردازش اطلاعات کلیدی خبر | استفاده از جملات ساده، اطلاعات کوتاه |
حافظه بلندمدت | ماندگاری پیام در ذهن مخاطب | تکرار پیام، استفاده از قصه یا تجربه شخصی |
✅ نتیجهگیری
نظریه سهمرحلهای خبرپردازی بهعنوان چارچوبی بنیادین، نحوه ورود، پردازش و ذخیره اطلاعات در ذهن انسان را بهخوبی تبیین میکند. در دنیای رسانه، تبلیغات، آموزش و یادگیری، درک این مدل کمک میکند تا پیامها و خبرها بهگونهای طراحی شوند که در حافظه افراد باقی بمانند و تأثیرگذار باشند.
این نظریه به ما یاد میدهد که:
- جلب توجه، رمزگذاری هدفمند، و تداعی مؤثر، سه رکن اصلی انتقال موفق پیام به ذهن مخاطب هستند.
برای دریافت خدمات ما در استخدام پلاس با تیم پشتیبانی، همراه باشید
❓سوالات متداول
۱. نظریه سهمرحلهای خبرپردازی توسط چه کسانی ارائه شد؟
این نظریه توسط اتکینسون و شیفرین در دهه ۱۹۶۰ تدوین شد و پایه بسیاری از نظریات یادگیری شناختی است.
۲. آیا اطلاعات بهطور خودکار وارد حافظه بلندمدت میشوند؟
خیر. اطلاعات باید از فیلتر توجه و پردازش عبور کنند و با مرور، رمزگذاری و تداعی تقویت شوند تا به حافظه بلندمدت برسند.
۳. کاربرد این مدل در تولید محتوا چیست؟
با کمک این مدل، میتوان پیامهای رسانهای را بهگونهای ساخت که جلب توجه کرده، درک شده و در ذهن باقی بمانند.
۴. چرا نظریه را خبرپردازی مینامند؟
زیرا تمرکز آن بر چگونگی دریافت، تحلیل و نگهداری «خبر» یا اطلاعات محیطی توسط ذهن انسان است.
۵. این نظریه با چه نظریاتی قابل ترکیب است؟
مدل میتواند با نظریه بار شناختی (Sweller) یا ساختار ذهنی گشتالت ترکیب شود.