نظریه شناختی-اجتماعی،فصل ششم روانشناسی تربیتی،منبع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
نظریه یادگیری شناختی اجتماعی بندورا:
بنیان گذار نظریه شناختی – اجتماعی یادگیری آلبرت بندورا روانشناس کانادایی است. این نظریه را ابتدا بندورا نظریه یادگیری اجتماعی نامید، اما بعدها عنوان نظریه خود را به شناختی اجتماعی تغییر داد نظریه بندورا در ابتدا جزو نزدیک ترین نظریه های شناختی به خانواده روانشناسی های رفتاری محسوب میشد و از آنها سر برآورده بود، اما با گذشت زمان به تدریج صورت شناختی تر به خود گرفت.از شباهت های بین نظریه بندورا و نظریه های رفتاری این است که هر دو مفاهیم تقویت و تنبیه را مورد استفاده قرار میدهند در ضمن هر دو به وجود عوامل کنترل کننده رفتار باور دارند. امادر حالی که رفتارگرایان محرک های بیرون از فرد را مهم ترین عامل کنترل کننده رفتار او می دانند، از نظر بندو را هم محرک های محیط زندگی فرد و هم عوامل شناختی در کنترل رفتار مؤثرند. از این رو در نظریه بندور، کنترل رفتار به صورت یک الگوی سه عاملی نشان داده می شود.
تعیین گری متقابل:
بندورا می گوید عوامل شخصی از جمله، باورها، انتظارات، نگرش ها ،دانش راهبردها و مانند اين ها رویدادهای محیطی فیزیکی و اجتماعی و رفتارهای عملی و کلامی فرد با یکدیگر تأثیر متقابل دارند و هیچ یک از این سه جزء را نمی توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین کننده رفتار انسان به حساب آورد. رویدادهای محیطی بر رفتار تأثیر می گذارند رفتار محیط را تحت تأثیر قرار می دهد، عوامل شخصی بر رفتار اثر می گذارند و بالعکس .
یادگیری از راه مشاهده:
در نظریه یادگیری اجتماعی بندورا گفته شده است که یادگیرنده از طریق مشاهده رفتار دیگران به یادگیری می پردازد. این یادگیری به شرح زیر صورت میگیرد: وقتی که یادگیرنده، یعنی مشاهده کننده رفتار شخص دیگری را مشاهده میکند که آن شخص برای انجام آن رفتار پاداش یا تقویت دریافت می نماید آن رفتار توسط فرد مشاهده کننده آموخته می شود. به این نوع پاداش یا تقویت تقویت جانشینی می گویند مثلاً زمانی که معلم یکی از دانش آموزان کلاس را برای حل کردن مسئله ای از یک راه تازه مورد تقویت قرار میدهد دانش آموزان دیگر روش این دانش آموز را سر مشق قرار میدهند و میکوشند تا همان راه حل را در مسایل خود به کار بندد تا علاوه بر تقویت جانشینی، در یادگیری از راه مشاهده تنبیه جانشینی هم مؤثر است. برای مثال، اگر مأمور راهنمایی رانندگی راننده ای را به سبب سرعت زیاد در یک خیابان درون شهری جریمه کنند. رانندگان دیگری که شاهد این جریان هستند هنگام راندن اتومبیل خود در آن خیابان آهسته تر خواهند راند با وقتی که معلم یکی از دانش آموزان را به سبب رفتار نامطلوبی که انجام داده است.سرزنش می کند دانش آموزان دیگر نیز از انجام آن رفتار دلسرد میشوند. بنابراین اگر رفتار الگو با شخصی که سر مشق قرار میگیرد با تقویت یا تنبیه دنبال شود، این تقویت و تنبیه بر رفتار شخصی که آن رفتار را مشاهده میکنند نیز تأثیر می گذارد. اگر رفتار الگو یا سرمشق با تقویت دنبال شود احتمال بروز آن رفتار از سوی مشاهده کننده افزایش می یابد؛ اگر رفتار سرمشق با تنبیه مواجه شود احتمال انجام آن رفتار از سوی مشاهده کننده کاهش می یابد.
مراحل یا فرایندهای یادگیری از راه مشاهده:
در نظریه بندورا یادگیری از راه مشاهده الگوبرداری نام دارد الگوبرداری به صورت ایجاد تغییرات شناختی، عاطفی و رفتاری براثر مشاهده رفتارها یا توضیحات دیگران تعریف شده است. هر چند بسیاری از الگوهایی که ما در زندگی مشاهده می کنیم الگوهای زنده یعنی انسان ها هستند اما همچنین از الگوهای نمادین مانند شخصیت های افسانه ای که در فیلم و تلویزیون می بینیم و از رادیو میشنویم با در کتاب و مجله و روزنامه میخوانیم تأثیر می پذیریم بندورا یادگیری از راه مشاهده یا همان الگوبرداری را در چهار فرایند یا مرحله با عنوان های زیر توضیح داده است:
(۱) مرحله توجه (۲) مرحله به یادسیاری (۳) مرحله بازآفرینی و (۲) مرحله انگیزشی یا تقویتی.
مرحله توجه:
برای یادگیری از راه مشاهده ابتدا باید به آنچه قرار است یاد گرفته شود توجه کرد. عوامل زیادی در جلب توجه افراد دخالت دارند که از آن جمله میتوان جلبیت، شهرت، شایستگی مورد احترام بودن و مورد تحسین قرار داشتن فرد سرمشق با الگو را نام برد کودکان خردسال معمولاً والدین، برادران و خواهران بزرگتر و معلمان خود را سرمشق قرار می دهند.
نوجوانان بیشتر از قهرمانان ورزشی بازیگران سینما و شخصیت های مشهور دیگر تقلید می کنند. در رابطه با آموزش عواملی چون متمایز و مشخص بودن مطالب درسی، قابلیت کاربرد و جذابیت آنها بر میزان توجه دانش آموزان تأثیر میگذارد کوشش معلم در متمایز ساختن مطالب مهم درس و جذاب ساختن آنها برای یادگیرندگان به ویژه در آموزش به کودکان خردسال و کودکان عقب مانده ذهنی حائز اهمیت است معلم باید بکوشد تا در آموزش مطالب مختلف توجه دانش آموزان را به جنبه های حساس و مهم درس جلب کند. این کار را می توانند از راه توضیحات روشن و تأکید بر نکات مهم انجام دهد علاوه بر عواملی از سرمشق یا الگو که بر جلب توجه یادگیرنده مؤثرند، ویژگی هایی از خود یادگیرنده نیز موجب توجه کردن او به سرمشق و یادگیری از راه مشاهده می شوند.
مرحله به یادسپاری یا یادداری:
در نظریه یادگیری اجتماعی بندورا اعتقاد بر این است که یادگیری طبق اصل مجاورت صورت می پذیرد و این یادگیری نیازی به تقویت و پاداش ندارد در رویداد مورد نیاز برای یادگیری از راه مشاهده عبارتند از (۱) توجه به عملکرد سرمشق (مرحله توجه) و (۲) بازنمایی نمادی آن عملکرد در حافظه دراز مدت مرحله به یادسپاری بازنمایی اعمال مورد مشاهده به دو صورت تجسمی تصویر ذهنی پدیده ها و کلامی صورت می پذیرد و این بازنمایی ها برای یادداری یا نگهداری مطالب در حافظه و استفاده بعدی از آنها ضروری اند. مشاهده گرانی که فعالیت های سرمشق را به صورت کلمات نشانه های مختصر یا تصویرهای روشن ذهنی رمزگردانی میکنند از کسانی که صرفاً به مشاهده آن فعالیت ها می پردازند یا هنگام مشاهده ذهنشان به مطالب دیگری مشغول است.بهتر یاد میگیرند و کمتر فرامون میکنند.
مرحله بازآفرینی:
در سومین مرحله از یادگیری مشاهده ای رمزهای کلامی یا تجسمی ذخیره شده در حافظه به صورت اعمال آشکار در می آیند انجام این مرحله از سوی دانش آموز به معلم امکان می دهد تا نحوه عملکرد دانش آموز را در مقایسه با آنچه که قرار بوده بیاموزد ارزیابی کنند. گاه مشاهده می شود که دانش آموز تنها قسمتی از آنچه را که دیده رمزگردانی کرده و به یاد آورده است. برای مثال، دانش آموزان ممکن است در عملکرد خود نشان دهند که تنها قسمتی از راه حلی را که معلم برای حل معادلات دو مجهولی شرح داده است یاد گرفته شد. بنابراین معلم باید به آنها کمک کنند تا تمام آنچه را که لازم است بیاموزند کم و کسرهای یادگیری تنها در صورتی معلوم خواهد شد. که معلم از یادگیرندگان بخواهد تا آنچه را که مشاهده کرده اند عملاً نشان دهند. دلیل وجود مرحله تولیدی یا باز آفرینی در الگوی یادگیری شناختی اجتماعی همین است.یکی از تدبیر مؤثر در شکل گیری رفتار آموخته شده از راه مشاهده بازخورد اصلاحی است. پژوهشهای متعدد آموزشی نشان داده اند که کسب اطلاع از نتایج کار یعنی بازخورد ساده بدون همراهی با تقویت با تنبیه بر رفتار یادگیرنده تثیرات سازنده ای به جای میگذارد .
مرحله انگیزشی:
در توضیح مراحل قبلی یادگیری مشاهده ای گفتیم که یادگیری از راه مشاهده نیازی به تقویت ندارد اما معنی این گفته آن نیست که تقویت در یادگیری مشاهده ای بی تأثیر است. رفتار یاد گرفته شده از راه مشاهده در صورتی به عملکرد تبدیل میشود که با تقویت همراه باشد. به سخن دیگر، اگر یادگیرنده به خاطر انجام رفتاری که از راه مشاهده آموخته است تقویت دریافت نماید به انجام آن رفتار خواهد پرداخت اما اگر انجام آن رفتار تقویتی به دنبال نیاورد یا تنبیه به دنبال داشته باشد آن رفتار را انجام نخواهد داد. بنابراین نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه شرطی سازی رفتار کنشگر درباره تأثیر تقویت اتفاق نظر دارند اما اختلاف عمده آنها در این است. که در نظریه یادگیری اجتماعی تقویت بر انگیزش یادگیرنده برای انجام عملکرد مؤثر است و در یادگیری نقش زیادی ندارد در صورتی که در نظریه شرطی سازی کنشگر اعتقاد بر این است که تقویت موجب یادگیری رفتار میشود.
*به طور خلاصه در یادگیری از راه مشاهده چهار مرحله با چهار فرایند وجود دارند: (1) توجه که در آن یادگیرنده یا مشاهده کننده به الگو با سرمشق که معمولاً یک انسان زنده در حال انجام عمل است توجه میکند (2) به یاد سپاری که در آن یادگیرنده رفتار مورد مشاهده را به طور شناختی بازنمایی میکند یعنی آن را به حافظه می سپارد (3) بازآفرینی، یعنی اینکه اگر یادگیرنده توانایی های لازم را داشته باشد رفتار مورد مشاهده را تولید و اصلاح می کند)(4) انگیزشی، یعنی در شرایط مناسب انگیزشی و تشویقی تقویت مورد پیش بینی یادگیرنده رفتاری را که مشاهده کرده است به عملکرد تبدیل میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.