نیازها،فصل نهم روانشناسی تربیتی،منبع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
مازلو نیازهای دسته اول را نیازهای اساسی و نیازهای دسته دوم را فرانیازها نیز نام گذاری کرده است. هر یک از این دو دسته نیاز شامل تعدادی طبقه به شرح زیر است.
نیازهای اساسی:
گفتیم که نام دیگری که مازلو برای نیازهای اساسی مورد استفاده قرار داده نیازهای کمبود یا کاستی است. علت این نامگذاری آن است که نیازهای کاستی زمانی که ارگانیسم در رابطه با یک نیاز کمبودی دارد( مثلاً غذا یا آب) برانگیخته میشوند این نیازها به چهار دسته تقسیم شده اند.
1. نیازهای فیزیولوژیکی یا جسمی:
شامل نیاز به آب، غذا ،خواب ،حرارت مناسب و غیره.
2. نیاز به امنیت یا ایمنی:
شامل نیاز به داشتن محیطی امن و به دور از تهدید
3.نیاز به عشق و تعلق:
شامل نیاز به ایجاد روابط متقابل با دیگران و محبت کردن و مورد محبت واقع شدن.
4. نیاز به عزت نفس یا احترام به خود:
شامل احساس کسب توفیق ، احساس شایستگی و احساس کفایت و مهارت؛ یعنی نیاز فرد به ایجاد تصور مثبتی از خودش در دیگران.
*از آنجا که مهم ترین و آشکارترین نیازهای انسان نیازهای فیزیولوژیکی یا جسمی هستند توجه به این دسته از نیازهای کودکان نخستین وظیفۀ معلمان و والدین است. دانش آموز گرسنه را با هیچ تدبیری نمیتوان و ادار کرد تا به درس و بحث معلم گوش فرادهد. به همین قیاس از معلم گرسنه نیز نمی توان انتظار داشت که وظیفه آموزشی خود را به درستی انجام دهد. پس از ارضای نیازهای جسمانی نیازهای مربوط به احساس امنیت عدم نگرانی ،خاطر و محیطی امن و به دور از تهدید و خطر جای نیازهای قبلی را میگیرند. کودکان باید در محیط آموزشگاه احساس آرامش کنند و از عوامل تهدیدآمیز به دور باشند تا بتوانند به یادگیری بپردازند.
معلمان هم نیاز به امنیت شغلی رفاه نسبی و بیمه های اجتماعی دارند تا بتوانند بدون دغدغة خاطر به پرورش کودکان و نوجوانان اقدام کنند. وقتی که دانش آموز و آموزگار از نگرانی مسائل فوق فارغ شدند آن گاه به محبت دوستی و تعلق خاطر نیاز خواهند داشت مردم به محبت کردن و مورد محبت قرار گرفتن نیازمندند. به اعتقاد مازلو زندگی جدید در شهرهای بزرگ انسان را از ارضای این دسته از نیازها محروم ساخته است. قطع رشته های خانوادگی در شهرهای بزرگ نبودن تماس رودررو و روابط متقابل میان افراد که در جوامع کوچک روستایی امری متداول است و همچنین وجود عوامل شخصیت زدای جوامع صنعتی مانع از برآوردن نیازهای دسته اخیر میشوند. پس از آنکه نیازهای سطح سوم ارضاء شدند نوبت به نیازهای مربوط به عزت نفس، یعنی نیاز به قدرشناسی خود و مورد قدرشناسی از طرف دیگران واقع شدن میرسد. منظور از این نیازها آن است که فرد احتیاج دارد تا در خانه اجتماع و محل کار مورد احترام و قدردانی دیگران واقع شود و خود نیز تصور مثبتی از خویشتن داشته باشد.
فرانیازها یا نیازهای مربوط به خودشکوفایی:
برخلاف نیازهای کاستی که از محرومیت انسان سرچشمه میگیرند فرانیازها نیروی شان را از میل آدمی به رشد و بالندگی کسب میکنند فرانیازها به نیازهای مربوط به خودشکوفایی یا تحقق خویشتن نیز معروف اند اینها عبارت اند از نیازهای فرد برای رسیدن به آنچه که در حداکثر توان و استعداد دارد. نیازهای خودشکوفایی مواردی چون کنجکاوی اشتیاق برای شناخت یادگیری کسب حقیقت، دانش ،اندوزی تجربه کردن درک ،زیبایی و نظم و هماهنگی را شامل میشوند. لفرانسوا در توصیف خودشکوفایی گفته است: خودشکوفایی یک فرایند است نه یک حالت؛ فرایند رشد یعنی شدن و بالیدن.
وقتی که همۀ نیازهای اساسی برآورده شدند انسان به فکر خودشکوفایی می افتد، یعنی میکوشد تا توانایی ها و استعدادهای خودش را کشف کند و آرمان هایش را تحقق بخشد. مازلو معتقد است که این دسته از نیازها تنها در انسان هایی که دارای شخصیتی سالم هستند یافت میشود و تنها یک درصد مردم به آن دست می یابند و علت آن را این گونه توضیح میدهد که اکثر مردم قدرت شناسایی توانایی های بالقوه خود را ندارند زیرا بیش از حد مطیع الگوهای قالبی فرهنگ خود هستند و لذا نیازهای فردی خویش را نادیده میگیرند. همچنین او متذکر میشود که نیازهای مربوط به امنیت مردم را از خطر کردن برحذر می دارند و راههای درگیر شدن با تجربه های تازه را بر آنها میبندند.
مازلو ویژگی های افراد خودشکوفا را به شرح زیر توصیف کرده است:
. داشتن درک درستی از واقعیت . توانایی پذیرش خود و دیگران
. طبیعی بودن
. مشکل محوربودن به عوض خود محور بودن
. علاقه مند به تنهایی و خلوت
. مقاومت در برابر هم شکل شدن با دیگران
. همدلی نسبت به دیگران
مازلو میگوید انسان کامل کسی است که به بالاترین سطح نیازها دست یابد، یعنی اگر فرد نیازهای چهارگانه پیش از نیاز به خودشکوفایی را برآورده سازد اما به مرحله خودشکوفایی نرسیده باشد انسان کاملی نیست نیاز به خودشکوفایی در افراد مختلف متفاوت است. در یک شخص ممکن است به صورت نیاز به رویاندن گیاهان جلوه کند در دیگری به صورت مادر خوبی شدن و در شخصی دیگر به صورت شاعر یا نویسنده شدن.
در ارتباط با نیازها و انگیزش مازلو میگوید انگیزش از اشتیاق فرد برای ارضای نیازهای سلسله مراتب مورد نظر او سرچشمه میگیرد بنا به گفته فتسکو و مککلور هدف هایی که آگاهانه از سوی افراد برگزیده میشوند و سائلی هستند برای ارضای نیازهای اساسی
آنان.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.