روش بدیعه پردازی ،فصل نهم فنون تدریس از سری منابع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
روش بدیعه پردازی
روش بدیعه پردازی رویکرد جالبی است که ویلیام گوردون و دستیارانش به منظور نوآفرینی و ارتقای خلاقیت طراحی کردند و مهم ترین اصل در آن استفاده از قیاس ها است. بدیعه پردازی به ما فرصت ابتکار میدهد تا به پدیده ها از منظری تازه نگاه کنیم و به نوعی دیگر به حل مسائل و ابراز خویشتن بپردازیم. همچنین به ما کمک می کند تا راه های جدید تفکر درباره مسائل را کشف کنیم و توسعه بخشیم و خود را از محدودیت ها برهانیم و راه حل های جدیدی را به وجود آوریم. اساس و پایه بدیعه پردازی بر چهار نگرش جدید که نظریه های عادی درباره خلاقیت را به نقد می کشند، استوار است.
1.خلاقیت در فعالیت های روزمره دارای اهمیت است.
بسیاری از ما خلاقیت را پیدایش آثار بزرگ هنری و اختراع هوشمندانه میدانیم در حالی که خلاقیت به بخشی از کار روزانه و اوقات فراغت ما مربوط میشود از خلاقیت می توان در بیان و حل مسائل مختلف همدلی و بینش در روابط اجتماعی استفاده کرد.
2.جریان خلاقیت به هیچ وجه اسرار آمیز نیست
خلاقیت را می توان توصیف کرد و به طور مستقیم به آموزش آن پرداخت. متأسفانه بسیاری از افراد آن را در حالت عادی به عنوان جریانی اسرار آمیز ذاتی و منحصر به فرد تصور میکنند و معتقدند که تعمق در آن میتواند منجر به نابودی آن شود. برعکس اگر افراد مفهوم فرایند خلاقیت را درک کرده به تجزیه و تحلیل آن بپردازند می توانند آن را به طور مستقل فراگیرند و در کار و زندگی روزانه خود از آن استفاده نمایند. خلاقیت به وسیله تحلیل آگاهانه پدیده ها افزایش مییابد و به راحتی می توان از آن در فرایند آموزش و پرورش دانش آموزان و سایر مجموعه های آموزشی استفاده کرد.
3.اصول خلاقیت در همه رشته ها چون هنر و علم مهندسی یکی است.
پیوند میان تفکر زایشی در هنر و علوم بسیار قوی است. برعکس، بسیاری از مردم بر این باورند که خلاقیت در بستر هنر نهفته است. چنین تفکری بر خلاف تحلیل نتایج واقعیت های علمی و هنری است.
4.سبک تولید فراورده ها و نظریه های علمی در افراد و گروه ها به هم شباهت دارند
چنین رویکردی با مواضع افرادی که خلاقیت را تجربه ای به شدت منحصر به دارند فرد می دانند متفاوت است.
خلاقیت به وسیله فعالیت های استعاره ای روش بدیعه پردازی تبدیل به جریانی آگاهانه میشود. فعالیت های استعاره ای فرایند مقایسه یک چیز یا نظر با چیز یا نظر دیگر به خاطر اشتراک در مشابهت است. به عبارت دیگر، فعالیت های استعاره ای عبارت است از جایگزین کردن یکی به جای دیگری به منظور درک و فهم پدیده های موجود جریان خلاقیت در خلال این جایگزینی ها رخ می دهد؛ یعنی مطالب آشنا را با مطالب نا آشنا ارتباط میدهد یا نظر جدیدی از نظریه های آشنا به وجود می آورد. استعاره ها فاصله مفهومی میان دانش آموز و هدف را معرفی می کند و افکار اولیه را اعتلا میبخشد؛ مثلاً وقتی از دانش آموزان خواسته شود که درباره کتاب درسی خود همچون یک کفش کهنه یا یک رودخانه فکر کنند، یک ساخت استعاره ای به وجود آورده ایم که دانش آموزان با آن می توانند درباره چیزی آشنا به طریقی جدید فکر کنند بنابراین فعالیت استعاره ای به دانش دانش آموزان بستگی داشته و از آن نشأت می گیرد. روش بدیعه پردازی با استفاده از فعالیت های استعاره ای ساختی را به وجود می آورد که دانش آموزان به وسیله آن ساخت می توانند خود را از فعالیت های روزانه رها سازند و در موقعیتی قرار دهند که موجب تقویت تخیل و بصیرت آنها شود برای تمرین روش بدیعه پردازی از سه نوع قیاس قیاس شخصی، قياس مستقیم و تعارض فشرده استفاده می شود.
قیاس شخصی
در قیاس شخصی دانش آموزان باید خود را جای عناصر دیگری قرار دهند، با ویژگی های عناصر دیگر را در وجود خود حس کنند. همانندسازی اساس قیاس شخصی است. این همانندسازی ممکن است با یک شخص گیاه، حیوان، یا موجود بی جان صورت گیرد. ممکن است دانش آموزی خود را با موتور یک ماشین همانند سازد. در چنین موقعیتی باید از او سؤال شود وقتی یک موتور ماشین میشوید چه احساسی دارید؟ و یا وقتی باطری تمام کنید و یا به یک چراغ ایست برسید چه احساسی خواهید داشت؟ تأکید قیاس شخصی بر درگیری همدلانه است. در قیاس شخصی فردی که خویشتن را در فضای دیگری قرار میدهد باید از وجود خود خالی شود. هر چه فاصله مفهومی، با تهی ساختن خویشتن کمتر شود، قیاس طبیعی تر و نوآوری و خلاقیت دانش آموزان بیشتر میشود. گوردون چهار سطح درگیری همدلانه را در قیاس شخصی بیان می کند.
1. در سطح اول
شخص فهرستی از حقایق مربوط به موضوع را بیان می کند، ولی فهرست او فاقد نگرش جدیدی از حقایق است و هیچ درگیری همدلانه ای در آن وجود ندارد. شخص در مثال موتور ماشین ممکن است بگوید: احساس میکنم روغنی هستم.
2.در سطح دوم
همانند سازی فرد همراه با هیجان است. او هیجانات معمولی را بیان میکند اما فاقد بینش جدید است؛ مثلاً در مورد موتور ماشین ممکن است. بگوید :احساس قدرت میکنم.
3.در سطح سوم
فرد به طور عاطفی و عملی با موضوع مربوط به قیاس همسان می شود؛ مثلاً می گوید: وقتی موتور ماشین داغ می شود، من هم داغ می شوم
4. در سطح چهارم
فرد بیشترین درگیری همدلانه را با موضوع قیاس دارد. او خود را چون موتور ماشین فاقد حیات میبیند و می گوید: احساس می کنم استثمار شده ام، نمی توانم تصمیم بگیرم که چه موقع حرکت کنم یا بایستم، کس دیگری برایم تصمیم می گیرده
قياس مستقيم
قياس مستقیم مقایسه ساده دو موجود یا دو مفهوم است. در این مقایسه لزوماً نباید همه جهات همسان باشند. قیاس مستقیم با پس و پیش کردن شرایط یک موضوع با یک موقعیت واقعی دارای مسئله با یک موقعیت دیگر به سادگی صورت می پذیرد تا نظر جدیدی از یک مسئله ارائه شود. این نوع قیاس ممکن است به صورت همانندسازی با یک شخص گیاه، حیوان، یا موجود بی جان صورت گیرد؛ برای مثال: همچنان که دیگران از نیرو و انرژی موتور ماشین استفاده می کنند، من نیز استثمار شده ام و تمام دسترنجم نصیب دیگران می شود. تعارض فشرده تعارض فشرده توصیف دو کلمه ای متضاد یا متناقض از یک موضوع است که عمیق ترین و وسیع ترین بینش را سبب می شود. تعارض فشرده بازتاب توانایی دانش آموز در به هم پیوستن چهارچوب دو داوری ذهنی در ارتباط با یک موجود یا پدیده است. در مثال موتور ماشین ممکن است تعارض های فشرده ای مانند پرتوان فرسوده نابود شده حیات بخش و ایستای متحرک بیان شوند. سه نوع استعاره ذکر شده پایه توالی فعالیت های بدیعه پردازی را تشکیل میدهند. از آنها میتوان به طور مجزا یا با هم برای آمادگی و شروع یک جریان خلاقیت یا حل مسئله استفاده کرد به این نوع استفاده بسط تمرینات گفته می شود. بسط تمرینات زمینه تجربه سه نوع فعالیت استعاره ای مذکور را فراهم میسازد، ولی به موقعیت مسئله خاصی مربوط نمیشود و تابع توالی خاصی نیست. آنها به دانش آموزان فرایند تفکر استعاره ای را قبل از اینکه بخواهند از استعاره برای حل مسئله یا کشف مفهومی استفاده کنند می آموزند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.