نظریه شرطی سازی کنشگر،فصل پنجم روانشناسی تربیتی،منبع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
نظریه شرطی سازی کنشگر اسکینر:
اسکینر روانشناس معروف امریکایی واضع نظریه شرطی سازی کنشگر است.نظریه اسکینر مکمل نظریه ثرندایک است اما کارهای این دو روانشناس از چند جهت با یکدیگر تفاوت دارند مهم ترین تفاوت در روش های شرطی کردن آنهاست در روش ثرندایک، چنان که دیدیم، شرطی شدن با یادگیری از راه کوشش و خطا صورت می پذیرد؛ یعنی به یادگیرنده در موقعیت یادگیری فرصت لازم داده میشود تا با دادن پاسخ های مختلف سرانجام پاسخی را که مورد نظر است بدهد و برای آن تقویت دریافت کند اما اسکینر فرصت خطا کردن به یادگیرنده نمی دهد و او را با روش شکل دهی یا واداشتن به انجام خرده پاسخ هایی که تدریجاً به پاسخ نهایی مورد نظر ختم میشوند هدایت می نماید.
رفتار پاسخگر و رفتار کنشگر اسکینر:
اسکینرکلیه رفتارها را به دو دسته کنشگر و پاسخگر تقسیم کرده است در بحث نظریه شرطی سازی کلاسیک پاولفی گفتیم که رفتار بازتابی غیرارادی و خودکار است و بر اثر محرک های پیش آیندی شرطی یا غیر شرطی فراخوانده می.شود این همان رفتار پاسخگر مورد نظر اسکینر است در مقابل رفتار کنشگر صرفاً از جاندار صادر می شود. دقت کنید که اسکینر نمی گوید رفتار کنشگر مستقل از تحریک روی میدهد بلکه او میگوید محرکی که این گونه رفتارها را سبب میشود ممکن است ناشناخته باشد و دانستن علت های پیش آیندی این نوع رفتار برای کنترل آن اهمیت چندانی ندارد .رفتار وسیله ای مورد مطالعه ثرندایک است اما اسکینر ترجیح داده آن را رفتار کنشگر بنامد نام دیگر رفتار کنشگر رفتار فعال است زیرا برخلاف رفتار پاسخگر ارگانیسم در انجام این گونه رفتار فعال است و بر روی محیط عمل یا کنش میکند از این رو، اسکینر به آن نام کنشگر داده است به عنوان نمونه کودکی که صندلی آشپزخانه را در کنار قفسۀ خوراکی ها قرار میدهد و با بالا رفتن از آن خوراکی مورد علاقه اش را به دست میآورد به رفتار فعال یا کنشگر می پردازد. در مقابل وقتی که همین کودک با خوردن لیمو یا دیدن کسی که لیمو میخورد بزاق دهانش تراوش مینماید رفتار پاسخگر منفعل است و محیط بر او اثر می گذارد.
تقویت رفتار کنشگر:
فرایند شرطی کردن رفتار کنشگر به این طریق صورت می گیرد که پس از انجام رفتار کنشگر از سوی ارگانیسم رویداد مطلوبی را به دنبال آن می آورند. این رویداد مطلوب میتواند ارائه چیزی به ارگانیسم باشد که خواستار آن است مثل غذا یا پول یا رهانیدن ارگانیسم از چیزی باشد که از آن بیزار است مانند شوک برقی یا یک خطر قریب الوقوع در هر دو حالت، رفتار ارگانیسم در نتیجه پیامدهایش نیرومند میشود یعنی احتمال بروز آن در شرایط همسان آتی افزایش مییابد اسکینر هر دو حالت شرطی شدن فوق را تقویت مینامد، اما حالت اول را که در آن رفتار ارگانیسم برایش چیز مطلوبی به بار می آورد تقویت مثبت و حالت دوم را که رفتار ارگانیسم موجب رهایی یا اجتناب او از چیز نامطلوبی میشود تقویت منفی نام گذاری کرده است. محرکی که در تقویت مثبت به دنبال رفتار می آید و آن را نیرومند می سازد تقویت کننده مثبت نام دارد و محرکی که در تقویت منفی بعد از رفتار حذف میشود و نتیجه اش نیرومند شدن رفتار است تقویت کننده منفی نامیده میشود. پس، بنا به تعریف تقویت مثبت عبارت است از نیرومند شدن یک رفتار پس از ارائه تقویت کننده مثبت به دنبال آن و تقویت منفی یعنی نیرومند شدن یک رفتار پس از حذف تقویت کننده منفی به دنبال آن بنابراین دقت کنید که واژه منفی در تعریف تقویت منفی به معنی بد نیست، بلکه معنی آن حذف در مقابل اضافه کردن است .مثال تقویت مثبت در آزمایش های حیوانی فشار دادن اهرمی در درون جعبه آزمایش توسط موش و دریافت غذا به دنبال آن رفتاراست مثال تقویت منفی با حیوان ها باز هم فشار دادن اهرم درون جعبه آزمایش توسط موش ولی این بار قطع شوک برقی به دنبال آن است. در این مثالها غذا تقویت کننده مثبت و شوک برقی تقویت کننده منفی است.
تنبیه رفتار کنشگر:
چنان که گفته شد تقویت چه مثبت چه منفی موجب نیرومند شدن رفتار کنشگر میشود یعنی احتمال بروز آن را در شرایط همسان آتی افزایش میدهد در مقابل، تنبیه موجب ضعیف شدن رفتار کنشگر یا کاهش یافتن احتمال بروز آن میشود اگر رفتار ارگانیسم با پیامد نامطلوبی دنبال شود و احتمال انجام آن رفتار در شرایط همسان آنی کاهش یابد گفته میشود که آن رفتار تنبیه شده است اگر به دنبال رفتار کشیدن اهرم از سوی موش به او شوک برقی وارد شود،
احتمال انجام این عمل در موش کاهش مییابد یا اگر بعد از انجام رفتار نامطلوبی از سوی یک کودک، مثل گفتن یک حرف زشت پدر به او سیلی ،بزند احتمال گفتن حرف زشت از سوی کودک در حضور پدر کاهش خواهد یافت. دقت کنید که در تنبیه پیامد نامطلوب رفتار ارائه یک محرک آزارنده یا همان تقویت کننده منفی به دنبال رفتار ارگانیسم است ،پس بنا به تعریف تنبیه عبارت است از ضعیف شدن یا کاهش احتمال بروز یک رفتار پس از ارائه تقویت کننده منفی یا محرک آزارنده به دنبال آن تقویت کننده منفی چیزی است که ارگانیسم میکوشد تا از شر آن خلاص شود یا از آن اجتناب کند. از این رو، به آن محرک آزارنده نیز گفته میشود زیرا حضور آن موجب آزار ارگانیسم است. در مقابل تقویت کننده مثبت چیزی است که ارگانیسم می کوشد تا آن را به دست آورده ما در این کتاب تقویت کننده مثبت را با علامت S و تقویت کننده منفی را با علامت 5 نشان داده ایم.علاوه بر ارائه محرک آزارنده بعد از رفتار روش های دیگری وجود دارند که به خاطر شباهتشان با تنبیه بعضی از متخصصان آنها را نیز تنبیه نامیده اند از جمله حذف یک تقویت کننده مثبت بعد از یک رفتار نامطلوب فرد یا جلوگیری از دسترسی فرد به تقویت مثبت ما این دو روش را با نام اختصاصی انها یعنی جریمه کردن و محروم کردن در فصول اینده توضیح داده ایم.
مقایسه شرطی سازی پاسخگر با شرطی سازی کنشگر:
با توجه به توضیحاتی که درباره شرطی شدن پاسخگر و شرطی شدن کنشگر داده شد، میتوان آنها را به نحو زیر با هم مقایسه کرد و تفاوت های بین آنها را معلوم ساخت.
1. شرطی شدن پاسخگر با رفتارهای پاسخگر یا بازتابی که به وسیله محرک های پیش آیند فراخوان ایجاد میشوند و لذا غیرارادی هستند سروکار دارد اما شرطی شدن کنشگر به رفتارهایی که از شخص صادر میشوند و ارادی هستند مربوط است.
2. در فرایند شرطی شدن پاسخگر یک محرک خنثی با یک محرک طبیعی یا غیر شرطی چندین بار همراه میشود و در نتیجه محرک خنثی خاصیت فراخوانی پاسخ شرطی را کسب می کند و به صورت محرک شرطی در می آید اما در فرایند شرطی شدن کنشگر ارائه یک تقویت کننده مثبت بعد از رفتار یا حذف یک تقویت کننده منفی بعد از رفتار سبب نیرومند شدن رفتار شرطی شدن رفتار میشود.
3.در فرایند خاموشی پاسخگر ،محرک شرطی بدون همراهی با محرک غیر شرطی به ارگانیسم ارائه میشود و این منجر به حذف پاسخ شرطی می.شود اما در فرایند خاموشی کنشگر، به دنبال رفتاری که قبلاً تقویت میشده دیگر تقویت کننده داده نمیشود و این منجر به حذف رفتار کنشگر شرطی میشود.
4. در شرطی شدن پاسخگر که محرک غیر شرطی یا محرک شرطی پاسخ را به وجود می آورد، ارگانیسم منفعل است و در واقع محیط موجب تغییر در ارگانیسم میشود، اما در شرطی شدن کنشگر ارگانیسم فعال است و با انجام رفتار خود سبب ایجاد تغییر در محیط میشود.
کاربرد نظریه شرطی سازی کنشگر در اداره امور انسان:
نظرية شرطی سازی کنشگر اسکینر بیشتر از آنکه یک نظریه علمی یادگیری باشد مجموعه ای اصول و فنون است که در زمینه های مختلف برای اداره امور مربوط به انسان ها کاربرد یافته است. از جمله میتوان کاربرد این اصول را در مراکز درمانی با عنوان رفتار درمانی و در محیط های آموزشی و سازمان های اجتماعی و نهادهای مجری قانون با نام روش های تغییر و اصلاح رفتار نام برد. روش های رفتار درمانی برای درمان انواع مشکلات روانی و روش های تغییر و اصلاح رفتار برای اصلاح ناسازگاری ها و اختلال های رفتاری بزهکاران و عقب ماندگان ذهنی به کار میروند. همچنین از روش های تغییر و اصلاح رفتار برای آموزش و اصلاح رفتارهای تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان در محیط های آموزشگاهی نیز استفاده میشود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.