تفاوت بین یادگیری و عملکرد،بخش فنون تدریس از سری منابع آزمون آموزگاری۱۴۰۲
اگر عملکرد را تجلی تغییرات ناشی از یادگیری در قالب رفتارهای آشکار و قابل مشاهده یا تبدیل رفتار بالقوه به رفتار بالفعل بدانیم باید بپذیریم که یادگیری و عملکرد با یکدیگر متفاوت اند. در اغلب موارد تغییرات حاصل از تجربه بلافاصله در عملکرد یا رفتار قابل اندازه گیری بروز نمی کند. عملکرد متأثر از عوامل متعددی مانند انگیزش، گرایش، مقتضیات و موقعیت های مختلف است. به اقتضای این عوامل عملکرد ممکن است برای یادگیری یک شاخص صحیح یا ناصحیح باشد زیرا یادگیری تغییری نامشهود است. لذا برای دریافت میزان یادگیری افراد همیشه نمیتوان به آزمایش ها یا ارزشیایی هایی که به عنوان شاخص های یادگیری به کار میروند اعتماد داشت ارزشیابی بسته به شرایط محیط، گاه تصویری نسبتاً واقعی و گاه تصویری غیر واقعی از یادگیری به دست میدهد. در واقع ارزشیابی به ندرت یادگیری را آن گونه که اتفاق افتاده است منعکس می کند. با چنین محدودیتی تنها راه اندازه گیری و سنجش میزان یادگیری، توسل به مشاهده دقیق رفتار یادگیرنده با وسایلی است که امکان اندازه گیری و سنجش را فراهم سازد. برای این کار باید رفتار یادگیرنده پیش از تجربه و پس از آن مقایسه شود.
انواع یادگیری:
روان شناسان تربیتی از اصطلاح یادگیری برداشت یکسانی ندارند. هر یک از آنها از منظری به چگونگی شکل گیری آن پرداخته اند اما اکثر آنها بر این نکته اتفاق نظر دارند که «یادگیری بر اثر تجربه یا تعامل فرد با محیط حاصل می شود و هرگز نمی توان ماهیتی یکسان برای آن متصور شد زیرا فرصت ها و تعامل های مختلف دارای نتایج یکسان نیستند. به منظور درک بیشتر ماهیت انواع یادگیری و تأثیر موقعیت های مختلف بر آنها توضیح و تحلیل مختصری از برخی نظریه های یادگیری ارائه میشود.
یادگیری از طریق شرطی شدن کلاسیک:
یادگیری از طریق شرطی شدن کلاسیک از بنیانی ترین انواع یادگیری است که در آن «پاسخ» حاصل یک محرک شناخته شده است. یکی از نمونه های صریح و مشهور یادگیری از طریق شرطی شدن ،کلاسیک آزمایش معروف ایوان پاولف، فیزیولوژیست روسی است. او ضمن مطالعاتی در زمینه گوارش متوجه شد که بزاق سگ نه تنها با ریختن غذا (پودر) گوشت روی زبانش بلکه با دیدن آزمایش کننده، ظروف غذا و غذا نیز شروع به ترشح می کند. در واقع، سگ مورد آزمایش وی توانسته بود بین ابزار آزمایش و منظره ظرف غذا و مزه غذا تداعی برقرار کند با مشاهده چنین رخدادی پاولف تصمیم گرفت معلوم کند که آیا میتوان به سگ یاد داد بین غذا و چیزهای دیگر مانند نور یا صوت نیز تداعی برقرار کند یا نه او برای رسیدن به چنین هدفی با یک عمل جراحی ساده روی گونه سگ لوله ای را برای اندازه گیری مقدار ترشح بزاق به غدد بزاقی سگ وصل کرد در حالی که مجموعه عوامل مزاحم تحت کنترل بود، غذا به سگ داده میشد و ترشح بزاق به طور خودکار ثبت می گردید. پاولف غذا را ک غیر شرطی (US) و ترشح بزاق سگ را پاسخ غیر شرطی (UR) می نامید.
یادگیری از طریق مجاورت:
در مبحث یادگیری از طریق شرطی شدن کلاسیک گفته شد که لازمه پاسخ شرطی مجاورت و هم زمانی و پیوند محرک های شرطی و محرک های غیر شرطی است، اما طبق برخی از نظریه های یادگیری فقط مجاورت ساده و همایندی و جفت شدن یک حادثه با حادثه دیگر میتواند منجر به یادگیری شود. در این فرایند، لزومی ندارد که بین محرک غیر شرطی و محرک شرطی پیوند وجود داشته باشد بلکه تنها همایندی دو رویداد با ایجاد تداعی میتواند موجب تغییر رفتار شود. معمولاً محرک ها و پاسخ ها از عناصری هستند که تداعی میشوند مطابق نظریه محرک – پاسخ (S-R)محرک ها میتوانند پاسخ هایی را فراخوانند که قبلاً قادر به فراخواندن آنها نبوده اند؛ مثلاً اگر پاسخ غیر شرطی را با استفاده از محرک های غیر شرطی مناسبی فراخوانیم و هم زمان با آن محرک شرطی خاصی را ارائه دهیم چون محرک شرطی با پاسخ هم زمان و مجاور است میتواند از طریق ،تداعی پاسخ را فراخواند.
یادگیری از طریق شرطی شدن فعال:
یادگیری حاصل از شرطی شدن فعال یکی دیگر از انواع یادگیری بنیانی و اساسی است که در تغییر فناوری رفتار کاربردی وسیع دارد. در این نوع یادگیری، برخلاف شرطی شدن کلاسیک رفتارهای فعال محصول محرک های فیزیولوژیک نیستند بلکه نتیجه متغیرهای قطعی در رفتارهای موجود زنده اند که به وسیله تقویت کننده خاصی قوت میگیرند؛ یعنی موجود بدون اینکه به وسیله محرک شناخته شده ای تحریک شود در محیط فعالیت می.کند فعالیت مورد نظر توسط تقویت کننده ای تقویت میشود و بر اثر تقویت وسعت و احتمال وقوع آن افزایش مییابد. در واقع، تقویت کننده ها هستند که موجب تأثیر تغییر و تثبیت رفتار میشوند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.