موانع ارتباط، فصل سوم فنون تدریس از سری منابع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
موانع ارتباط
عوامل مزاحم یا موانع ارتباط به هر عامل اخلال کننده ای که مانع یا باعث تضعیف برقراری ارتباط مطلوب شود گفته میشود. مهم ترین این عوامل در فعالیت های آموزشی و کلاس درس عبارت اند از:
۱. بحث شفاهی انسان به طور خودکار در برابر محرکهای ناخوشایند حالت تدافعی به خود می گیرد؛ مثلاً از بین صداهای گوناگون فقط به صدای مورد علاقه اش گوش میدهد وقتی صدای معلم در هنگام تدریس به صورت مفاهیم تکراری و خسته کننده و غیر جذاب در آید دانش آموزان میتوانند صدای او را همچون صدای رادیو خاموش کنند علاوه بر این قدرت شنیدن افراد نیز در سنین و مراحل مختلف بر اساس تجارب کسب شده متفاوت خواهد بود. گوش در برابر صداهای مختلف از خود واکنش های مختلفی نشان میدهد. معمولاً صدای زیر آهسته و با فرکانس های یک نواخت گوش را زودتر خسته می کند. معلمان با تجربه که استفاده مداوم از یک وسیله یا محرک باعث کاهش کارایی تدریس و یادگیری میشود بدون شک تدریس کلامی هرچه بیشتر مورد استفاده قرار گیرد کارایی کمتری خواهد داشت. برای جلوگیری از بروز چنین موانعی و برای تقویت و افزایش کارایی تدریس باید علاوه بر علایم و نمادهای شفاهی از علایم غیر کلامی و کانال های مختلف دیگر نیز استفاده کرد.
۲ جالب توجه نبودن پیام انسان از میان پیامهای مختلف آن دسته از پیام ها را دریافت میکند که زمینه پذیرش آنها را دارد؛ به عبارت دیگر، اگر اصلاح و تقویت عوامل مؤثر در یادگیری بستگی به شناخت نوع پیام چگونگی انتقال آن و نحوه بازخور یادگیرنده؛ زیرا برای گیرنده پیام ارزش اطلاع موجود در هر پیام بسته به جالب توجه بودن، تازه بودن و غیر قابل پیش بینی بودن پیام است. هر اندازه عناصر تازه یک پیام بیشتر باشد ارزش آن بیشتر و برای مخاطبان جالب توجه تر خواهد بود. اگر فعالیت های آموزشی معلم در کلاس درس برای شاگردان تازه نباشد، مورد توجه آنان واقع نخواهد شد و در نتیجه ارتباط مطلوب برای یادگیری برقرار نمی شود. برای کاهش اثر این محدودیت و ایجاد علاقه و انگیزه، معلم باید ابتدا مخاطبان خود را شناسایی کند تا از گرایش ها اطلاعات و نیازهای آنان مطلع شود و بر اساس این اطلاعات تدریس خود را آغاز کند تا بتواند رابطه مؤثری با آنان برقرار نماید.
3.انتقال منفی هنگامی که با موضوع یا مشکل جدیدی مواجه میشویم اگر درباره آن موضوع زمینۀ قبلی کافی نداشته باشیم سعی میکنیم در ذهن خود از تجارب قبلی نزدیک به آن برای درک موضوع یا حل مشکل جدید کمک بگیریم. هرگاه تجارب ،قبلی ما را در درک مطلب جدید یاری دهد، انتقال صحیح یا انتقال مثبت انجام گرفته است، اما اگر اطلاعات و تجارب گذشته سبب سردرگمی و آشفتگی در حل مسئله شوند، یعنی تجارب گذشته ما را در حل مشکل جدید به اشتباه بیندازند، چنین وضع خاصی را انتقال منفی مینامند.
۴. رؤیایی شدن یا در خود فرورفتن یکی دیگر از موانع متداول برای ارتباط مؤثر، رویایی شدن یا در خود فرورفتن است. در چنین حالتی، شاگرد ناگهان از مدار ارتباط کلاس خارج و با یک حالت رؤیایی وارد تجارب شخصی خود می شود. اگر تجارب شخصی او قوی تر قابل فهم تر و با ارزش تر از مفاهیم عرضه شده توسط معلم باشد، مفاهیم معلم را کنار میزند و جانشین آن میشود. در واقع رؤیایی شدن وسیله تدافعی شاگرد در برابر محیط خشک و بی روح کلاس است. در رؤیا فرورفتن سبب میشود که او کاملاً از محیط کلاس و فعالیت های یادگیری به رغم حضور فیزیکی دور شود. معلم آگاه و با تجربه باید چنین شاگردانی را شناسایی کند و به جای تنبیه و سرزنش علل ایجاد چنین حالتی را در نحوه تدریس و محیط کلاس خود جستجو نماید.
۵ عدم درک لازم است مطلبی را که معلم به شاگردان خود میآموزد. خور فهم و ادراکشان باشد تا آنان بتوانند ارتباط لازم را با او برقرار کنند. معلم ادبیاتی را در نظر بیاورید که معنی کلمات یا معنی شعری را با لغات و مفاهیم مشکل بیان میکند و شاگردانش نمیتوانند منظور او را درک کنند؛ در نتیجه، ارتباط بین او و مخاطبانش قطع خواهد شد؛ درست مانند پزشکی که بدون توجه به اطلاعات عمومی و سطح درک بیمار توضیحات علمی و تخصصی میدهد و انتظار دارد که بیمار گفته ها و توضیحات او را درک و دستورالعمل های او را اجرا نماید. چنین امری محال به نظر میرسد مگر آنکه مطلب به همراه مثال های مأنوس و به گونه ای بیان شود که پیام به طور محسوس و ملموس به مخاطب انتقال یابد. عوامل فیزیکی نامناسب. وضعیت فیزیکی نامناسب کلاس می تواند سبب احساس ناراحتی دانش آموزان گردد، طوری که ممکن است سبب قطع ارتباط آنان با معلم شود. برعکس، هر چه محیط آموزشی مناسب تر و دلپذیرتر باشد، یادگیری پر ثمرتری انجام خواهد گرفت. بنابراین لازم است محیط کلاس از نظر نور، راحتی صندلی، رنگ دیوارها سردی و گرمی و سایر عوامل فیزیکی مناسب باشد یا حداقل ناراحت کننده نباشد.
ارتباط به عنوان یک عامل مؤثر در فرایند آموزش
اگر ارتباط را فرایند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده به منظور تأثیر، کنترل و هدایت تصور نماییم و تدریس را ایجاد شرایط مطلوب تغییر از سوی معلم بدانیم بدون تردید مفاهیم ارتباط و تدریس دارای وجوه مشترک زیادی خواهند بود. اگر دقیقاً این دو مفهوم را معادل یکدیگر ندانیم حداقل باید قبول کنیم که ایجاد شرایط مطلوب یادگیری در کلاس درس بدون فراهم کردن زمینه ارتباط مؤثر ممکن نخواهد بود. به عبارت ساده تر تدریس مؤثر در فرایند یاددهی- یادگیری نیازمند یک ارتباط درست بین یاددهنده و یادگیرنده است. معلم چگونه می تواند در فکر، عقیده و رفتار شاگردانش تغییر ایجاد کند اگر از دانش ارتباط بی بهره باشد. اصلاح و تقویت عوامل مؤثر در یادگیری بستگی به شناخت نوع پیام چگونگی انتقال آن و نحوه بازخور یادگیرنده نسبت به پیام دارد یاددهنده باید تمام عناصر ارتباط و کارکرد آنها را بشناسد، زیرا او عامل اصلی انتقال پیام ارتباط سودمند و هدایت کننده رفتار یادگیرنده در کلاس درس است. یاددهنده حق ندارد تنها افکار و باورهای خود را به یادگیرندگان خود تحمیل نماید. او باید به نیازها ،علایق رغبتها توانایی های ذهنی و خواسته های مخاطبان خود توجه کند و فعالیتهای آموزشی خود را براساس اشتراک معنی و تفاهم آغاز نماید. اگر بین یاددهنده و یادگیرنده پیامهای آموزشی هماهنگی، اشتراک معنا، و اشتیاق در برقراری ارتباط وجود نداشته باشد شکست در برقراری ارتباط و ایجادشرایط مطلوب تغییر قابل پیش بینی خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.