نظریه یادگیری برونر،فصل چهارم روانشناسی تربیتی،منبع آزمون آموزگاری ۱۴۰۲
نظریه یادگیری برونر:
هر چند که ما در این فصل نظریه برونر را به عنوان یک نظریه رشد یا تحول مورد بررسی قرار دادیم و به درستی میتوان او را یکی از صاحب نظران روانشناسی رشد به حساب آورد؛ با این حال اندیشه های برونر را میتوان در قالب یک نظریه شناختی یادگیری نیز بررسی کرد. در زیر به نکات مهم نظریه او دربارۀ مسائل یادگیری توجه کنید. بیگه و شرمیس میگویند دو مضمون عمده تار و پود نوشته های مربوط به یادگیری برونر را به هم پیوند میزند اولی این است که کسب دانش به هر شکلی که باشد یک فرایند فعال است. دوم اینکه یادگیرنده دانشش را خودش میسازد و این کار را از طریق ربط دادن اطلاعات دریافتی به یک مبنای روانشناختی برای داوری یا ارزیابی که از قبل در ذهن خود شکل داده است انجام میدهد این مبنای داوری یک نظام بازنمایی یا یک الگوی درونی است که به نظام مندیهای تجربه معنی و سازمان میدهد و یادگیرنده را قادر میسازد تا به فراتر از اطلاعات دریافتی دست یابد. بنابراین هر شخص را باید به عنوان یک مشارکت کننده فعال در فرایند دریافت دانش در نظر گرفت که اطلاعات را انتخاب میکند و تغییر شکل میدهد، فرضیه می سازد، و آن فرضیه ها را با توجه به شواهد ناهمخوان یا مغایر، تغییر میدهـد. نکته مهم دیگر در نظریه یادگیری برونر این است که ساده سازی و معنی دار ساختن تجربه های اکتسابی توسط یادگیرنده یک نیاز ذاتی فرض میشود. انجام این کارها مستلزم تشکیل مفاهیم یا به قول برونر مقولات (طبقات) است. مفهوم یا طبقه حاصل تجرید یا انتزاع سازی عناصر مشترک بین رویدادها و تجارب است. از ترکیب این مفاهیم بـه قواعدی دست می یابیم که به ما امکان میدهد تا جهان را در ذهن خود نظم دهیم و روابط گوناگونی را در بین مفاهیم کشف نماییم اصطلاحی که برونر برای این نظم به کار میگیرد نظام رمز است. منظور او از نظام رمز یک ترتیب سلسله مراتبی از مفاهیم است. بنابراین، اطلاعات موجود در حافظه را میتوان به صورت یک سلسله مراتب پیچیده از مقولات و نظام های رمز در نظر گرفت همچنین همه موضوع های درسی و مطالب تشکیل دهنده آنها را میتوان به همان صورت تصور کرد.به باور برونر ساختار یک موضوع علمی نشان دهنده مهمترین روابط و اندیشه های آن موضوع است. بنابراین برای اینکه یادگیرندگان بتوانند موضوعی را به درستی بیاموزند و درباره آن به تفکر بپردازند لازم است نظام رمز خودشان را بسازند یعنی اینکه اندیشه ها و روابط میان آنها را در ذهن خود بازنمایی کنند برونر میگوید بهترین کار آن است که یادگیرنده خود نظام رمز را کشف کند نه اینکه معلم آن را به صورت آماده در اختیار او قرار دهد. از این رو، برونر مدافع یادگیری اکتشافی است.
طراحی برنامه درسی در نظریه برونر:
برونر به عنوان یک نظریه پرداز آموزش و یادگیری درباره طراحی برنامه درسی برای موضوع های مختلف آموزشگاهی نیز پیشنهادهای مهمی ارائه داده است. در اینجا مهم ترین آنها را به اختصار معرفی میکنیم پیش از آن باید یادآور شویم که برونرآموزش را به عنوان کوشش برای کمک به شکل گیری رشد شناختی تعریف کرده است.برونر در اثر معروف خود با عنوان فرایند یادگیری میگوید که به جای مجموعه ای از واقعیت ها (فاکتها) یا اطلاعات پراکنده باید به دانش آموزان ساختار بنیادی دانش آموزش داده شود. منظور او از ساختار بنیادی دانش ارکان مهم هر نظام علمی یعنی مفاهیم، اصول یا تعمیم ها، و روش های پژوهش آن نظام علمی است برونر معتقد است که آموزش ساختار بنیادی دانش موجب درک بیشتر دانش آموزان از موضوع درسی و تشویق آنان به کاوشگری و حل مسئله به صورت مستقل خواهد شد و آنان را قادر خواهد ساخت تا اندیشه های آموخته شده در یک موقعیت را در موقعیت های دیگر به کار بندند یعنی به آنان کمک خواهد کرد تا یاد بگیرند که چگونه یاد بگیرند. برونر میگوید یادگرفتن یادگیری برای دانش آموزانی که در عصر انفجار اطلاعات زندگی میکنند ضروری است. او همچنین از معلمان میخواهد تا در دانش آموزان خود توانایی حل مسئله را پرورش دهند و بدین منظور از آنان میخواهد تا دانش آموزان را در فعالیت های اکتشافی تشویق نمایند.
کاربردهای آموزشی نظریه رشد شناختی برونر:
برونرمانند ویگوتسکی نسبت به تأثیر آموزش و پرورش بر رشد شناختی نظر خوش بینانه تری از پیاژه دارد. در حالی که پیاژه آمادگی شناختی یادگیرنده را توانایی درک او از عملیات منطقی میداند برونر میگوید آمادگی یعنی اینکه موضوع مورد یادگیری برای یادگیرنده ای که میخواهد آن را بیاموزد آماده شده باشد برونر معتقد است که با انطباق دادن روش های آموزشی بر سطح کار کرد شناختی کودکان میتوان به آنان هر نوع موضوعی را که قابل آموزش به نوجوانان و بزرگسالان است آموزش داد جمله معروف او در این باره جای نقل کردن دارد: هر موضوعی را میتوان به نحو مؤثر و از لحاظ عقلی در شکلی صادقانه به هر کودکی در هر مرحله ای از رشد آموزش داد بنابراین وظیفه معلم آن است که آموزش را به گونه ای پیاده کند که هم با تفکر کودکان سازگار باشد و هم آنان را به تفکر وادارد. نکته کاربردی دیگر نظریه برونر از لحاظ آموزش و پرورش این است که هر حیطه ای از دانش را میتوان به یکی از نظام های سه گانه ،حرکتی ،تصویری یا نمادی ارائه داد. البته باید توجه داشت که آموزش هر موضوع خاصی به هر فرد معینی نیاز به یکی از نظام های سه گانه دارد. برای اینکه تعیین کنیم که آموزش یک موضوع به یک فرد خاص با کدام نظام مناسب تر است، لازم است درباره دانش قبلی یادگیرنده و به ویژه نوع تفکری که او بیشتر ترجیح میدهد کسب اطلاع کنیم. به طور کلی برونر پیشنهاد میکند آنجا که میسر باشد بهتر است معلم آموزش خود را به صورت هر سه نظام فکری ،عملی تصویری و نمادی ارائه دهد. باز هم نکته کاربردی دیگر نظریه برونر در آموزش تأکید او بر یادگیری اکتشافی است. منظور برونر از یادگیری اکتشافی هر نوع کسب دانشی است که کودک با استفاده از اندیشه های خودش به آن میرسد برونر از نظر برونر دانشی که یادگیرندگان برای خودشان کشف میکنند بهترین نوع دانش برای آنان است. لازم به ذکر است که برونر بیشتر مدافع روش اکتشافی هدایت شده است تا روش اکتشافی کاملاً مستقلانه منظور از اکتشاف هدایت شده آن نوع اکتشاف است که به وسیلۀ افراد آگاه تر تکیه گاه سازی یا هدایت شده باشد.
مقایسه نظریه برونر با نظریه ویگوتسکی:
نظریه برونر بیشتر به نظریه ویگوتسکی شباهت دارد تا نظریه پیاژه برونر نیز مانند ویگوتسکی تأثیر فرهنگ و زبان را در رشد شناختی با اهمیت میداند همچنین برونر بر آموزش مبتنی بر تعامل بین بزرگسالان و کودکان در موقعیت های حل مسئله تأکید می ورزد. در این نوع آموزش بزرگسالان کودکان را در حل کردن مسائل یاری میدهند چنان که قبلاً گفتیم، اصطلاح تکیه گاه سازی به وسیلهٔ برونر برای این نوع آموزش به کار رفت که اکنون اصطلاح مهمی برای روش های آموزشی وابسته به نظریه ویگوتسکی شناخته میشود استفاده مشترک از مفهوم تکیه گاه سازی به وسیله ویگوتسکی و برونر مثال دیگری از وجود شباهت بین این دو نظریه است.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.